ASHEGHANE

کلبه عشق

ASHEGHANE

کلبه عشق

ادم برفی

دستانش یــخ زنده اند! 

سال هاست که روزها را با یادِ تـــو سپری می کند 

یادِ تــــو تمام وجودش را منجمد کرده است... 

رویای با تـــو بودن؛ آدم بــرفی تنهــایی ؛ از او ساخته 

سفیدِ سفید...درست مثل بـــرفـــــ 

پــــــاکـــــ اما ســـــرد 

و درست مثل آدم بـــــرفی 

در انتظار آب شدن 

در انتظار گرمایی از عشق 

شال گردن خاطرات و بغض گیر کرده در گلویش. 

راه نفسش را بسته اند! 

این نفــس های دردنــاک... 

این مـــرگ تــدریجی... 

ساده بگویـــم: 

این یــادِ تــــــو بودن ها 

سال هاست که او را بدهکـــار زندگـــــــی و طلبکــــار مــــرگ کرده است...!! 

☂✿★...من و خدا...☂✿★








گفتم خدایا از همه دلگیرم ! گفت : حتی از من ؟! 

گفتم دلم را ربودند ! گفت پیش از من ؟! 

گفتم چقدر دوری ! گفت تو یا من ؟! 

گفتم تنهاترینم ! گفت پس من ؟! 

گفتم کمک خواستم ! گفت غیر از من ؟! 

گفتم دوستت دارم ٰ گفت بیش از من ؟! 

گفتم خدایا انقدر نگو من ! گفت من توام تو من !!! 

عاشق بودن یا نبودن؟؟؟








عاشق بودن یا نبودن 

آیا ماجرای عمه مرا شنیده اید ؟ 
عمه من همیشه تنها بود 
خیلی هم زیاد گریه می کرد 
همه می گفتند علتش این است که هیچ وقت عاشق نشده 
بعد عمه ام عاشق شد 
اما حالا بازهم گریه می کند 
چون می ترسد معشوقش ترکش کند 
حالا نمی دانم عاشق بودن بهتر است یا عاشق نبودن ؟ 

شل سیلور استاین

خواسته های بی پایان








سیگار،خط خطی های روی کاغذ،

حلقه های دود و فکرهایی درسر

. چای تلخ بعد از سیگار،

 مات و مبهوت ب گذر زمان و ثانیه ها تیک تیک...

 ن خسته میشن ن چیزی میخوان

. شروع ی اهنگ تکراری ک با روشن شدن ی سیگار دوباره پخش میشه.

 اتاقی در تاریکی نسبی

. تلویزیونی خاموش،

 سکوتی مبهم،

 واژه هایی نا آشنا در ذهن پریشان یک آدم همه چیز باخته

، با خواسته های بی پایان...

هدیه





روزی پسر ی 16 ساله به مادرش گفت:مادر واسه تولد 18 سالگی من چه میخواهی بخری؟
مادر هیچ جوابی نداد.
وقتی پسر 17 سالش شد حمله قلبی بهش دست داد.
روز تولد 18 سالگی پسر پسر از بیمارستان خارج شد و به خانه رفت و دید همه اعضای خانواده هستند جز مادرش
وقتی به اتاقش رفت متوجه نامه ای شد نامه را باز کرد دید مادرش ان نامه را نوشه
نوشته بود:
پسر عزیزم یادت می آید 16 سالت بود از من پرسیدی برای 18 سالگیت چه میخرم و من هیچ جوابی نداشتم که بهت بدهم؟
هدیه من قلب است من قلبم را به تو داده ام مواظبش باش
من که اشکم درومد

به سلامتی دخترو پسری که...

به سلامتی دختر و پسری که … 
سلامتی پسری که یه روز عاشق شد. . . 
سلامتی دختری که یه روزعاشق شد. . . 
سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد. . . 
سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت. . . 
سلامتی عشق پاکشون. . . 
سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارونقرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها. . . 
سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد. . . 
سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد. . . 
سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد. . . 
سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد. . . 
سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت. . . 
سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد. . . 
سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری. . . 
سلامتی ۲۱ ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها. . . 
سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش. . . 
سلامتی اون شب. . . 
سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتناما پسر خندیدتا جشن خراب نشه. . . 
سلامتی اون خنده ی زوری. . . 
سلامتی عروسی که ماه شده بود. . . 
سلامتی عاقدی که اومد. . . 
سلامتی شناسنامه ها. . . 
سلامتی بغض پسر. . . 
سلامتی بار اول. . .سلامتی بغض پسر. . . 
سلامتی بار دوم. . .سلامتی بغض پسر. . . 
سلامتی بارآخر. . . 
سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت تو جیبش موند. . . 
سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد. . .سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه. . . 
سلامتی اجازه بزرگترها. . . 
سلامتی بله. . . 
سلامتی بغض پسر. . . 
سلامتی چشم خیس دوستان. . . 
سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد. . . 
سلامتی ماشین عروس. . .سلامتی سستی زانو. . . 
سلامتی سیاهی چشم. . .سلامتی اون شب. . . 
سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد. . . 
سلامتی فرداش. . . 
سلامتی مهمونی که دختر گرفت. . . 
سلامتی دوستایی که جمع شدن. . .س 
لامتی شب و روزایی که سخت گذشت. . . 
سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت. . . 
سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد. . . 
سلامتی تیغی که تیز بود. . .سلامتی رگ دست. . . 
سلامتی دختری که خودکشی کرد. . . 
سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن . . . 
سلامتی ملاقات تو بیمارستان. . .سلامتی اون ۵ و ۶ دقیقه ی تنها با دختر. . . 
سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس. . . 
سلامتی شرم دختر. . .سلامتی صبر پسر. . . 
سلامتی قسمهایی که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه. . . 
سلامتی قسم جون پسر. . . 
سلامتی قبول کردن دختر. . . 
سلامتی لحظه خداحافظی. . . 
سلامتی چشمای خیس. . . 
سلامتی یه عمر تنهایی. . . 
سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد. . . 
سلامتی خنده هایی کودکی که توی راه بود. . . 
سلامتی دختری که مادر شد. . . 
سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند. . . 
سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه. . . 
سلامتی امشب. . . 
سلامتی همه ی عاشقایی که هر گز به عشقشون نرسیدنواز دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبهاین که دستش توی دستای تویه همه دنیای منهخیلی مراقبش باش. . .

نمیدانی





نــه نمـے دانــے…! 

هیچــکس نمــے دانــَـد…! 

پشت ِ ایــ ن چهــره ے آرامـ در دلـَـــ م چه میگــذرد…! 

نمـے دانـے…! 

کســے نمـے داند…..! 

ایــ ن آرامش ِ ظاهــــــر و این دل ِ نـــــــا آرام…! 

چقــدر خسته امـ میکنــد…! 

افسوس که دیگه اون نیست…. !!
 

بی کسی








ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺑﺩار ؛
ﮐـــﻪ ﺑـــﻮﯼ
"ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ" ﺑﺪﻫﺪ ،
ﻧــﻪ ﺑــــﻮﯼ
"ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ"


هیس...




هیس...!!!



ساکت.....!!!


یه کف مرتب به افتخارش.....


چه با احساس منو گذاشت و رفت.....!!!!

خداحافظ نگووو







خداحافظ نگو وقتی

 هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی

 تو هرجا باشی همراتم

تو اون گرمای خورشیدی

که میری رو به خاموشی

نمیدونی چقدر سخته

 شب سرد فراموشی

http://up.iranblog.com/images/76ugqhgojupi2oz3pvei.jpg

 شب سرد فراموشی

شبی که کوله بارت رو

میون گریه می بستی

یه احساسی به من میگفت

هنوزم عاشقم هستی

خداحافظ نگو وقتی

هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی

تو هرجا باشی همراتم

چرا حالت پریشونه

چرا مایوس و دلسردی

خداحافظ نگو وقتی

هنوزم میشه برگردی

تو یادت رفته اون روزها

یکی تنها کست میشد

خداحافظ که میگفتی

خدا دلواپست میشد

خداحافظ نگو

هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی

تو هرجا باشی همراتم


فریاد...









 
فریاد می کشم، از عمق سینه ام

از قلب مملو از، نفرین و کینه ام

فریاد بر سرٍ، این روزگار پست

در بین نعره ها، بغضم ولی شکست

فریاد می زنم، با چشمهای خیس

از ظلم این فلک، غارتگر حریص

دار و ندار من، شد غارت ای خدا

بر تو شکایت از، تقدیر بی حیا

قبل از گذشتنت لحظه ای صبر کن...







یک کلام ، اولین و آخرین احساس قلبم نسبت به تو ... دوستت دارم.

تو نیز گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ،

دیروز گذشت و آخرش امروز است!

این من هستم که وفادار خواهم ماند ،  

این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!

این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی

و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم

این من بودم که سهم دیدارم با تو عشق بود ،

این تو بودی که میگفتی از آغاز هم قصه من و تو دروغ بود!

تو هر چه دوست داری بگو، اما من هنوز بر سر حرفم هستم ، دوستت دارم.

خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد،  

 شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ،

همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ،

به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم!

کاش تو نیز مثل من بودی ! مثل من عاشق ، بی قرار ، چشم انتظار

کاش تو نیز حال مرا داشتی، هوای مرا داشتی...

بی خیال میخواهی هوایم را داشته باش یا نداشته باش ،

میخواهی به انتظار من باش یا نباش ، من دوستت دارم

نمیترسم از رفتنت ، نمی بازم از شکستنت، نمیخندم و نمیگریم ،

از این هیاهو و التهاب تنها یک احساس است که می ماند ، دوستت دارم!

دوست داشتن تو دو روز باشد یا یک عمر مهم نیست ،

مهم این است که من در این دنیا و آن دنیا دوستت دارم

میخواهی باور کن یا نکن ، حس کن ، یا از آن بگذر ،

اما قبل از گذشتنت لحظه ای صبر کن...

دوستت دارم ...

شکستن اسونه








تو می گفتی نمی شکنم....

اما شکستن آسان بود

سنگ نمی خواست!

گم کردن دستانت

ندیدن انتظار چشمانت

و خاطره شدن گرمای بوسه هایت

کافی بود

برای شکستن

برای تمام شدن....

خواستن






آنقدر زمین خورده ام که بدانم...برای برخاست

نه دستی از برون

که همتی از درون لازم است ...

حالا اما نمی خواهم برخیزم

می خواهم اندکی بیاسایم

فردا برمی خیزم وقتی که فهمیده باشم

چرا زمین خورده ام .