ASHEGHANE

کلبه عشق

ASHEGHANE

کلبه عشق

دفترچه تلفن پسرا





دفترچه تلفن پسرا:

آ(*140*1#)

سعید

علی

مزاحم

مزاحم1

مزاحم2

مشکوک

نصف شب زنگ زد قطع کرد!

اس ام اس اشتباهی زد

میس کال

محسن

تک زد زنگش زدم حرف نزد!

اشتباهی(عباس آقارو میخواست)

اشتباهی(منزل آقای احمدیان رو میخواست)

لامصبا هیچ چیز از زیر نگاه تیز بیناته شون رد نمیشه ..!

.





می آیی قایم باشک بازی کنیم ؟
من چشم بر زیبایی تو بگذارم و تو آرام در آغوشم پنهان شو !

هی غریبه




 

► ●● هے غـَریبــﮧ 



●● شـَب ِ عـَروسے کـت و شـَلوار 
ِ سیــآهش رآ بـﮧ او بپـُوشــآטּ 



●● رنـگ ِ سیــآه بـﮧ مـَـرد ِ مـَـטּ خـیلے مے آیـَد 



●● بـَند ِ کـِروآتـش رآ 
خـُـودت سـِفت کـُـטּ 



●● ایــטּ کــآر رآ دوسـت 
دآرد 



●● وقـتے دستــآنت رآ مے گیــرد 



●● خـُـودت رآ در آغـُـوش 
ِ او بے انـدآز 



●● بــآ ایــטּ کــآر احســآس ِ 
آرآمـِش مے کــُند 

●● زَحمـَت ِ تــآج ِ 
عـَروس رآ نــَکش 



●● سـَلیقـﮧ اش رآ خـُـوب مے دآنـَم ، 
بـَرآیت گـِرفتـﮧ اسـت 



●● خـُلآصـﮧ کـُنم غـَریبـﮧ 



●● جـآטּ ِ تـُـو و جـآטּ ِ مـَـرد ِ 
مـَـטּ ...

تسلیت...






گاهی عشق بر خلاف قوانین فیزیک عمل میکند


هرچه به معشوق نزدیک تر می شوی دورتر به نظر می رسد


هرچه فاصله اش بیشتر میشود بزرگتر دیده میشود


چشم میبندی ، میبینیش ، چشم باز میکنی ، نیست


هرگاه دیدی چنین است صمیمانه به خودت تسلیت بگو

خریت...






لیـــاقــت مــی خواهــد...


بـــودن در شعــر هـــای دختــریــــ کهــــ


بـــــا تمامــــ عشقــش نبـــودنـــت را...


اشکــــ مــی ریـــزد


تعجـــب نکــــن!!


اینجـــا دلیـــل بــودنـــت میـــان بغــــض هــــایـــم


خــریتـــــ خـــودم اســـت نـــه لیـــاقــــت تــــو

حالم.....






حالم توپ است …



حال همان توپی را دارم که افتاده در خانه ی همسایه ای



که تهدید کرده اگر بار دیگر بیفتد با کارد پنچرش میکنم !

سالروز اشناییمون مبارک








خوشبختی من در با تو بودن است و


روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است


خوب من برای توصیف مهربانی تو


کلمات یاری نمیدهند چرا که تو قاموس مهربانی هستی...


ای کاش






زیر آوار این لحظه های غریب

سوسوی هیچ ستاره ای برای من نیست


دلم گرفته


یک دلتنگی همیشگی مدام همراه من است


کاش تو را ندیده بودم

میرم


گاهی وقتا توی رابطه ها
نیازی نیست طرفت بهت بگه :
برو !
همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره
همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی
همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه...

همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه
و همین که حضور دیگران توی زندگیش
پر رنگ تر از بودن تو باشه
هزار بار سنگین تر از
کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه
پس برو
قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی...

پس منم میرم ...

به سلامتی من..

ﺑﮧ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﻣﻦ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺑﺎ ﺳﻦ ﮐﻤﻢ،ﮐﺜﺎﻓﺖ
ﮐﺎﺭﯾﺎﯾﮧ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﮯ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺑﻢ ... ﺁﺭﻩ ﻣﻦ،ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺍﺯ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺿﺮﺑﮧ ﺧﻮﺭﺩﻡ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﻫﺮ ﺧﺮﮮ ﺍﺯ
ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﮧ،ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﮯ ﮐﻨﮧ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ... ﻣﻨﮯ
ﮐﮧ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﮮ ﻣﺠﺎﺯﮮ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﮯ،ﮐﻠﮯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ... ﮐﺴﮯ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﭘﺸﺘﻢ ﻭﺍﯾﺴﮧ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺧﯿﻠﯿﺎ
ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻡ،ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﻤﻮ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﺪﺍﺩﻡ
ﻭﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﺴﮯ ﻣﻨﻮ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﮑﺮﺩ...!

به سلامتی من..

ﺑﮧ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﻣﻦ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺑﺎ ﺳﻦ ﮐﻤﻢ،ﮐﺜﺎﻓﺖ
ﮐﺎﺭﯾﺎﯾﮧ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﮯ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺑﻢ ... ﺁﺭﻩ ﻣﻦ،ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺍﺯ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺿﺮﺑﮧ ﺧﻮﺭﺩﻡ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﻫﺮ ﺧﺮﮮ ﺍﺯ
ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﮧ،ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﮯ ﮐﻨﮧ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ... ﻣﻨﮯ
ﮐﮧ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﮮ ﻣﺠﺎﺯﮮ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﮯ،ﮐﻠﮯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻣﺎ ... ﮐﺴﮯ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﭘﺸﺘﻢ ﻭﺍﯾﺴﮧ ... ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺧﯿﻠﯿﺎ
ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻡ،ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﻤﻮ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﺪﺍﺩﻡ
ﻭﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﺴﮯ ﻣﻨﻮ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﮑﺮﺩ...!

سکوت....

سکــــوتــــــــ ...
رســا تــرین فــریــاد یک " زن " است ...
وقتی سکوتـــــ میکند ...
وقتی بحث نمیکند ...
وقتی برای به کرسی نشاندن عقایدش تلاش نمیکند ...
بــفــهــم ..!
که واقعــا آسیب دیده است

مردان خداشناس دین ما....



هرزه می نامی 
دخــتری را 
که تـار مـویی بیـرون روسـری دارد 
یا سـیگاری به دست 
یا دست عاشقی در دست؟؟؟ 
ولی مـن 
هـرزه تـو را می خوانم 
کـه هـر سخن بی اساسی 
با ذهـن ات همـبسـتر می شود 
و افکــاری این چنین 
حـرام زاده 
در دامـنـت می پـرورانـد
 باید باکره باشی... باید پاک باشی!برای اسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند!چرایش را نمیدانی فقط میدانی قانون است...سنت است...دین است...قانون و سنت را میدانی مردان ساخته اند؟؟؟!راستی از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو. زنی زنانگی اش را بفروشد 

که نان در بیاورد رگ غیرت مردان دین دار بیرون میزند
اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش ازاد شود 

این ایثار است!
مگر هردو از یک تن نیستند؟؟؟بفروش!بفروش...تنت را حراج کن...من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان! 
شرفت را شکر که اگر میفروشی از تنت میفروشی نه از دین خدا! +به راستی سهم یک زن از زندگی این است؟؟؟ زاده شد تا دختر کســــــــــی باشد. بالید تا خواهر کســــــــــی باشد. ازدواج کرد 

تا زن کســــــــــی باشد. زاد تا مــــــــــادر کســــــــــی باشد. برای همه " 

کســــــــــی " بود و برای خود "هیچ کس"...؟؟؟
 ++تن های هرزه را سنگسار می کنند غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی 

است و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه.
 
+++کسی که صادقانه میگوید (س..ک..س)سگش می ارزد به کسی که
جارکشانه میگوید (عشق)!