سیگار،خط خطی های روی کاغذ،
حلقه های دود و فکرهایی درسر
. چای تلخ بعد از سیگار،
مات و مبهوت ب گذر زمان و ثانیه ها تیک تیک...
ن خسته میشن ن چیزی میخوان
. شروع ی اهنگ تکراری ک با روشن شدن ی سیگار دوباره پخش میشه.
اتاقی در تاریکی نسبی
. تلویزیونی خاموش،
سکوتی مبهم،
واژه هایی نا آشنا در ذهن پریشان یک آدم همه چیز باخته
، با خواسته های بی پایان...
این متنه چ خوبه...