ASHEGHANE

کلبه عشق

ASHEGHANE

کلبه عشق

ادم برفی

دستانش یــخ زنده اند! 

سال هاست که روزها را با یادِ تـــو سپری می کند 

یادِ تــــو تمام وجودش را منجمد کرده است... 

رویای با تـــو بودن؛ آدم بــرفی تنهــایی ؛ از او ساخته 

سفیدِ سفید...درست مثل بـــرفـــــ 

پــــــاکـــــ اما ســـــرد 

و درست مثل آدم بـــــرفی 

در انتظار آب شدن 

در انتظار گرمایی از عشق 

شال گردن خاطرات و بغض گیر کرده در گلویش. 

راه نفسش را بسته اند! 

این نفــس های دردنــاک... 

این مـــرگ تــدریجی... 

ساده بگویـــم: 

این یــادِ تــــــو بودن ها 

سال هاست که او را بدهکـــار زندگـــــــی و طلبکــــار مــــرگ کرده است...!! 

نظرات 1 + ارسال نظر
zahra سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 15:22

alie misiii

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.